مردم به
او رأى دادند، به شرط اينكه عادل و باتقوا باشد، امام است [1] و هر كس عليه او
شورش كند جنگ، با وى واجب است.
همچنين
خوارج عقيده داشتند، اگر رهبر جامعه، روش پسنديده رهبران قبلى را تغيير دهد و از
طريق حق منحرف گردد، از خلافت بركنار مىشود و اگر سرسختى نشان داد، كشتن او جايز
است. [2]
ب- عقيده خوارج درباره خلفا
خوارج
معتقد بودند خلافت «ابوبكر» و «عمر» درست بوده است.
خلافت
«عثمان» را نيز در شش ساله اول خلافت قبول داشتند، اما پس از آن به خاطر حوادثى،
حكم به كفر او كردند.
آنان
مىگفتند: حكومت على عليه السلام تا پيش از پذيرفتن حكميت صحيح بود، اما بعد از
پذيرفتن حكميت- نعوذ باللَّه- كافر شده و جنگ با او واجب است. [3]
آنان همچنين
معاويه و عمرو بن عاص را به خاطر پيمان حكميت و طلحه و زبير و عايشه را به خاطر
ايجاد جنگ جمل كافر مىدانستند.
ج- برخورد خوارج با ساير مسلمانان
خوارج با
مسلمانان برخورد بسيار بدى داشتند. آنان كشتن هر مسلمانى را كه مخالفشان بود، جايز
مىدانستند و بسيارى از مسلمانان بىگناه از
[1]
- اين عقيده خلاف عقيدۀ شيعه است، زيرا شيعه معتقد است انتخاب امام كار
خداست و امامانمعصوم عليهم السلام به انتخاب خداوند به امامت رسيدهاند. بله در
زمان غيبت مردم مىتوانند طبق ضوابطى رهبر خود را انتخاب كنند