responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 127

«ابن كواء» با قرائت اين آيه مى‌خواست به اميرمؤمنان عليه السلام گوشه بزند كه هر چند سوابق و خدمات تو در اسلام قابل انكار نيست، ولى با قبول حكميت كافر شدى و اعمال گذشته‌ات را هدر دادى.

امام عليه السلام با شنيدن اين آيه قدرى سكوت كرد تا ابن كواء آيه را تمام نمود؛ سپس به نماز خود ادامه داد [1] امّا ابن كواء باز آيه را خواند. امام عليه السلام دوباره سكوت كرد. پس از چند بار كه وى آيه را تكرار كرد، امام عليه السلام در جواب او اين آيه را خواند.

(فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَايُوقِنُونَ) [2]

پس ايستادگى كن كه وعده خدا حق است و اعمال كسانى كه يقين ندارند، تو را سبك و بى‌خرد نگرداند. [3]

خوارج با دستاويز قرار دادن آيه‌هاى قرآن و برداشت نادرست از آن درصدد انحراف افكار عمومى بودند. آنان مى‌گفتند: جامعه به امام احتياج ندارد و بيعت، مخصوص خدا است.

اين گروه جاهل آن قدر از لحاظ بينش دينى ضعيف بودند كه اميرمؤمنان عليه السلام را در رديف معاويه و دار و دسته او قرار داده، اعمال آن حضرت را با آنان مقايسه مى‌كردند.

«بلاذرى» در تاريخ خود مى‌نويسد: گروهى از خوارج نزد اميرمؤمنان عليه السلام‌


[1] - سكوت امام به خاطر دستور قرآن است كه مى‌فرمايد: هنگامى كه قرآن خوانده مى‌شود، به آن‌گوش فرا دهيد و سكوت كنيد. (اعراف ( 7)، آيۀ 204.)

[2] - روم ( 30)، آيۀ 60

[3] - شرح نهج‌البلاغه، خويى، ج 4، ص 123

نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 127
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست