responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 129

محبت‌آميز خود نسبت به آنان نداد و درباره آنان فرمود:

اگر سكوت كنند آنان را جزو جماعت خود مى‌دانيم و اگر لب به اعتراض بگشايند، با منطق جواب آنان را مى‌دهيم و اگر بر ضد ما قيام كنند، به جنگشان مى‌رويم.

در جاى ديگر خطاب به آنان فرمود:

تا زمانى كه با ما همراه هستيد شما را از داخل شدن در مجامع عمومى منع نمى‌كنيم و حقوقتان را از بيت‌المال قط نمى‌نماييم و با شما جنگ نمى‌كنيم، مگر اين‌كه شما با ما بجنگيد و بدانيد من طبق فرمان خدا با شما رفتار مى‌كنم. [1]

قيام مسلحانه‌

خوارج نه تنها نصيحت‌هاى امام عليه السلام را نپذيرفتند، بلكه پا را از تبليغ و سمپاشى عليه حكومت فراتر گذارده، اميرمؤمنان را تهديد به قتل كردند.

«حرقوص بن زهير» و «زرعة البرج الطايى» دو تن از سران آنان پيش امام آمدند و گفتند: از گناهت توبه كن و همراه ما از شهر خارج شو تا با معاويه بجنگيم. امام كه مى‌دانست جنگ با معاويه تنها به پشتوانه يك گروه افراطى، كارساز نيست، فرمود: من شما را از حكميت نهى كردم، ولى شما نپذيرفتيد و امروز گناه آن را به گردن من مى‌اندازيد! اين از ناتوانى در رأى و ضعف تدبير شماست. «زرعه» با بى‌شرمى گفت به خدا


[1] - كامل، ج 3، ص 335 و 335

نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 129
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست