محبتآميز
خود نسبت به آنان نداد و درباره آنان فرمود:
اگر سكوت
كنند آنان را جزو جماعت خود مىدانيم و اگر لب به اعتراض بگشايند، با منطق جواب
آنان را مىدهيم و اگر بر ضد ما قيام كنند، به جنگشان مىرويم.
در جاى
ديگر خطاب به آنان فرمود:
تا زمانى
كه با ما همراه هستيد شما را از داخل شدن در مجامع عمومى منع نمىكنيم و حقوقتان
را از بيتالمال قط نمىنماييم و با شما جنگ نمىكنيم، مگر اينكه شما با ما
بجنگيد و بدانيد من طبق فرمان خدا با شما رفتار مىكنم. [1]
قيام مسلحانه
خوارج نه
تنها نصيحتهاى امام عليه السلام را نپذيرفتند، بلكه پا را از تبليغ و سمپاشى عليه
حكومت فراتر گذارده، اميرمؤمنان را تهديد به قتل كردند.
«حرقوص
بن زهير» و «زرعة البرج الطايى» دو تن از سران آنان پيش امام آمدند و گفتند: از
گناهت توبه كن و همراه ما از شهر خارج شو تا با معاويه بجنگيم. امام كه مىدانست
جنگ با معاويه تنها به پشتوانه يك گروه افراطى، كارساز نيست، فرمود: من شما را از
حكميت نهى كردم، ولى شما نپذيرفتيد و امروز گناه آن را به گردن من مىاندازيد! اين
از ناتوانى در رأى و ضعف تدبير شماست. «زرعه» با بىشرمى گفت به خدا