تن به
خاك و خون كشيده شدند و از ياران اميرمؤمنان عليه السلام پنج هزار تن به شهادت
رسيدند! [1]
مشكل
ديگر اميرمؤمنان عليه السلام مشكل «قاسطين» [2] بود. قاسطين كسانى بودند كه از
ابتداى حكومت حضرت على عليه السلام زير بار حكومت آن حضرت نرفتند و در مقابل وى
ايستادند.
اين گروه
كه در رأس آنها «معاويه» قرار داشت، با قرار گرفتن در سمت فرماندارى منطقه شام در
زمان خلفاى قبلى و سوء استفاده از بيتالمال، رفته رفته به قدرت نيرومندى تبديل
شدند و پس از روى كار آمدن اميرمؤمنان عليه السلام از فرمان وى سرپيچى كردند.
معاويه،
با بذل و بخشش فراوان خود از بيتالمال، نيروهاى زيادى از جمله دانشمندان دنياپرست
را به دور خود جمع كرد و با تبليغات دروغ و ادعاى اينكه «على [عليه السلام] در
قتل «عثمان» شركت داشته و من خونخواه عثمان هستم»، مبارزه را عليه اميرمؤمنان عليه
السلام آغاز كرد و ادعاى برحق بودن، براى تصدّى خلافت را نمود.
على عليه
السلام ناچار شد در اين جبهه نيز به مبارزه برخيزد، مبارزهاى كه به مراتب از
مبارزه در جبهه اول سختتر بود، زيرا در آن جبهه «طلحه» و «زبير» ابتدا حكومت حضرت
را پذيرفته بودند و بعدها بيعت را شكستند، اما در اين جبهه علاوه بر خصوصيّات و
نفاقهاى جبهه اول، «معاويه» ادعا مىكرد كه حكومت على عليه السلام غيرقانونى است
و چنان