او راه
را به مردم نشان داد و دين را هنگامى كه دچار كجى و انحراف شده بود، استوار كرد.
على عليه
السلام مردم را از پيروى كسانى كه قرآن را بر طبق نظريات و انديشههاى نادرست خود،
تفسير مىكردند، [2] باز مىداشت و آنان را به پيروى از عترت پيامبر صلى الله عليه
و آله و سلم فرا مىخواند. [3]
اميرمؤمنان
عليه السلام در زمان حكومت و قبل از آن درصدد گسترش علم و دانش بود و گارگزارانش
را به مشورت و مذاكره با صاحبان علم، امر مىكرد و در نامه خود به مالك اشتر نوشت:
در رابطه
با مصالح عمومى شهرها و ايجاد نظم داخلى و امورى كه موجب صلاح و استوارى مردم و
حكومت مىشود، با دانشمندان، مذاكره بسيار كن و با افراد راستگو و درستكردار در
اين زمينهها گفتوگو نما (و از نظرات آنان استفاده كن تا حكومتت پايدار مانده و كارهاى
مردم به شايستگى انجام گيرد.)
[2] - يكى از معانى تفسير به رأى قرآن كه
در اسلام از آن نهى شده، اين است كه انسان فكرى را كهقبلاً در ذهن پرورش داده،
بخواهد بر قرآن تحميل كند و قرآن را مطابق آن معنا نمايد