1- انصار
مدعى بودند كه در موقعيتى بسيار سخت به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم ايمان
آورده و مهاجران را به خانه خود راه دادهاند و با جان و مال خود از اسلام حمايت
كرده و در ميدانهاى جنگ از خود فداكارىها نشان دادهاند، از اين رو اينك كه
پيامبر از دنيا رفته، خلافت حقّ آنان است.
«سعد بن
عباده» در سخنان خود، روى اين مطلب تكيه كرد و گفت:
اى گروه
انصار، شما سابقهاى در پيوستن به اسلام داريد كه هيچ يك از قبايل عرب ندارد.
محمّد ده و چند سال، قومش را به عبادت رحمان و خلع بتها دعوت كرد و جز اندكى از
مردان قوم بدو ايمان نياوردند؛ و نمىتوانستند از پيامبر دفاع كنند و دينش را عزت
دهند. تا اينكه وقتى خدا خواست شما را فضيلت دهد و مخصوص نعمت خويش گرداند، ايمان
به خود و رسولش را نصيب شما كرد و دفاع از پيامبر و اصحابش را به عهده شما گذارد
... و شما سرسختترين مردم بر دشمنان او، از خودتان و غيرخودتان بوديد تا اينكه
عرب خواه ناخواه، به فرمان خدا گردن نهاد ... و در سايه شمشيرهاى شما، تسليم
پيامبر شد. و خدا جان پيامبرش را در حالى گرفت كه او از شما راضى بود ...، زمام
خلافت را در دست گيريد كه از شماست و از مردم ديگر نيست. [1]
2-
انگيزه ديگر انصار اين بود كه چون آنان در ميدانهاى جنگ، قريش