و ديگر
عربهاى گردنكش را مغلوب كرده و شوكتشان را درهم شكسته بودند، ترس آن را داشتند
كه اگر قريش خلافت را در دست گيرند، درصدد انتقام برآمده، آنان را آزار و اذيّت
دهند. اين مطلب بهخوبى از سخنان «حَبابِ بْنِ مُنْذِر» يكى از بزرگان انصار آشكار
بود، آنجا كه گفت:
ما ترس
از آن داريم كه كسانى بر سر كار آيند كه ما پدران و برادرانشان را كشتهايم و آنان
درصدد انتقام برآيند. [1]
همچنين
او بعد از بيعت با ابوبكر، خطاب به انصار گفت:
به خدا
سوگند آينده را مىبينم كه فرزندان شما درب خانه فرزندان اينها گدايى مىكنند و
شربت آبى به آنها نمىدهند! [2]
ب- انگيزه مهاجران
1- اولين انگيزه مهاجران، رياستطلبى بود.
دستاندركاران سقيفه مىدانستند خلافت حقّى است كه از جانب خدا به اميرمؤمنان عليه
السلام واگذار شده و خود در «غدير خم» بهعنوان خلافت با على عليه السلام بيعت
كردند، اما در عين حال ماجراى سقيفه را به وجود آوردند و براى توجيه كار خود و
انحراف افكار عمومى، بهانه آوردند كه ما مىترسيم اگر على عليه السلام به خلافت
برسد به خاطر كمى سن، طايفهها و قبيلههاى عرب به فرمانش گردن ننهند و اسلام از
بين برود. [3]
[1] - انساب
الاشراف، احمد بن يحى بلاذرى، ج 1، ص 580