هدف حضرت
على عليه السلام از اين كار پايدارى و بقاى اسلام بود، چرا كه اگر آن حضرت به يارى
جامعه اسلامى و حل مشكلات آن نمىپرداخت، چه بسا انحرافها گسترش مىيافت و جامعه
اسلامى دچار تزلزل مىگرديد. آن حضرت در اين رابطه فرمود:
ديدم
گروهى از مردم از آيين اسلام بازگشتند و مىخواهند آيين محمد صلى الله عليه و آله
و سلم را محو كنند. ترسيدم كه اگر به يارى اسلام و مسلمانان نشتابم، رخنهاى در
پيكره آن به وجود آيد كه مصيبت و اندوهش بالاتر از حكومت چند روزهاى است كه به
زودى مانند سراب و يا ابر، از ميان مىرود و من براى اين حوادث برخاستم و مسلمانان
را يارى كردم تا اينكه باطل محو گرديد و آرامش به جامعه اسلامى بازگشت. [1]
نمونههايى از همكارى امام عليه السلام
الف- حل مشكلات عقيدتى
در دوران
خلفا، هرگاه مشكل عقيدتى پيش مىآمد، اميرمؤمنان عليه السلام به حلّ آن مىپرداخت
و از تزلزل عقيده مردم جلوگيرى مىكرد. به عنوان نمونه، يكى از دانشمندان يهود نزد
ابىبكر آمد و گفت: شما خليفه پيامبر هستى؟ ابوبكر جواب داد: بله. يهودى گفت: من
در تورات خواندهام كه جانشينان پيامبران از داناترين امتهايشان هستند. اگر تو
جانشين پيامبرى به من خبر ده كه خدا كجاست آيا در آسمان است يا در زمين؟ ابوبكر
گفت: خدا در آسمان و بر روى «عرش» است. دانشمند يهودى گفت: بنابر