responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 29

اين، خدا در زمين نيست! ابوبكر عصبانى شد و گفت: اينها حرف‌هاى بى‌دينهاست، از اينجا دور شو وگرنه تو را مى‌كشم. مرد يهودى در حالى كه از اين برخورد، شگفت‌زده بود، از نزد وى بيرون رفت. اميرمؤمنان عليه السلام از قضيه اطلاع پيدا كرد و هنگامى كه يهودى را ديد، به او فرمود:

خداوند متعال مكان‌ها را آفريد و خود مكان خاصى ندارد و بالاتر از آن است كه مكان‌ها بتوانند او را فرا گيرند. او در همه جا هست، ولى هرگز با موجودى تماس و مجاورت ندارد، و بر همه چيز احاطه علمى دارد و چيزى از قلمرو تدبير او بيرون نيست.

امام عليه السلام دليل‌هاى ديگرى نيز از تورات براى آن مرد يهودى آورد و وى را قانع ساخت. يهودى، زبان به حقانيت آن حضرت گشود و با خوشحالى از خدمتش مرخص شد. [1]

همچنين پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مردى يهودى نزد ابوبكر آمد و گفت: مى‌خواهم از تو سؤال‌هايى كنم كه جز پيامبر يا وصى و جانشين او، ديگرى جواب آنها را نمى‌داند. ابوبكر گفت: آنچه به نظرت آمده، بپرس. يهودى گفت: مرا خبر بده از آنچه براى خدا نيست و از آنچه نزد وى نيست و آنچه را كه خدا نمى‌داند. ابوبكر در جواب ماند و گفت: اينها سؤال‌هاى كافران است. سپس تصميم گرفتند يهودى را آزار دهند.

«ابْنِ عَبَّاس» گفت: شما با اين مرد به انصاف رفتار نمى‌كنيد، اگر جوابى داريد به او بدهيد وگرنه او را نزد على بن ابى‌طالب ببريد تا جوابش را بدهد، زيرا من از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم شنيدم كه در حق على عليه السلام دعا مى‌كرد و


[1] - ارشاد، شيخ مفيد، ص 192

نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 29
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست