آنگاه
كه عمر درگذشت، خلافت را در گروهى قرار داد كه به گمان او من هم يكى از آنان بودم.
خدايا از تو يارى مىجويم درباره اين شورا، در كدام زمان حقّانيت من مورد شك بود؟
آيا آنگاه كه با ابوبكر بودم، كه اينها مرا (در اين شورا) همرديف اين افراد قرار
دادند؟!
پس من
ناچار با آنان موافقت كردم (و در شورا شركت جستم) ولى عضوى از اعضاى آن، [طلحه يا
سعد] روى كينهاى كه با من داشت، به ديگرى تمايل پيدا كرد و فرد ديگر [عبدالرحمن]
به خاطر دامادى عثمان، او را انتخاب كرد. [1]
موضع اميرمؤمنان عليه السلام در برابر عثمان
از آنجا
كه اميرمؤمنان عليه السلام در فكر پايدارى و بقاء جامعه اسلامى به سر مىبرد و از
هرگونه تزلزلى در اركان آن به شدت نگران بود، هرگاه رفتارى ناعادلانه از عثمان
مىديد، وى را نصيحت مىكرد. آن حضرت وقتى عثمان تصميم گرفت «عمار ياسر» صحابى
بزرگ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را تبعيد كند، به او اعتراض كرد و مانع
از تبعيد عمار شد. [2]
همچنين
هنگامى كه «وليد بن عقبة» حاكم عثمان در كوفه، شراب خورد و عثمان گفت چه كسى حاضر
است او را حد بزند؟ تنها اميرمؤمنان عليه السلام از ميان مردم برخاست و حدّ خدا را
بر وى جارى كرد. [3]