آرى طلحه
و زبير به حكومت و فرمانروايى به ديده يك طعمه مىنگريستند؛ همان تفكرى كه
اميرمؤمنان عليه السلام اشعث بن قيس را از آن برحذر داشت كه مبادا به حكومت به چشم
طعمه و لقمه چرب بنگرد، بلكه بايد آن را امانت الهى بداند كه درباره آن در مقابل
مقام بالاتر از خود مسؤول است و بايد از ستم بر مردم و استبداد رأى بپرهيزد. [2]
بهانهجويى و پيمانشكنى
يك نقل
تاريخى بيانگر آن است كه طلحه و زبير در اولين روز بيعت با على عليه السلام به
خانه آن حضرت آمدند و خواستار قصاص قاتلان عثمان شدند. حضرتش به آنان گوشزد كرد كه
اينك زمان براى چنين كارى مناسب نيست و بايد منتظر فرارسيدن وقت مناسب بود. در
همين نشست، طلحه خواستار حكومت بصره و زبير طالب حكومت كوفه شد و حضرت فرمود: باشد
تا در اين باره بينديشم. [3]
از اين
برخورد طلحه و زبير به خوبى و روشنى مىتوان دريافت كه آنان درواقع خواستار قصاص
قاتلان عثمان نبودند و اگر هم بودند بر ايشان در درجه اول اهميت قرار نداشت، بلكه
با طرح اين موضوع به طور ضمنى اشاره كردند كه اگر به خواستههايشان پاسخ مثبت داده
نشود،