جريان
قتل عثمان را عليه آن حضرت عَلَم خواهند كرد. وگرنه چنانچه واقعاً خواستار خونخواهى
عثمان مىبودند، بايد تا رسيدن به نتيجه در مدينه مىماندند نه آنكه تقاضاى حكومت
بصره و كوفه را مطرح كنند.
يك
احتمال بسيار قوىتر اين است كه چنان كه گفتيم، طلحه و زبير در قتل عثمان دست
داشتند. اينان از آن رو قصاص قاتلان عثمان را مطرح كردند كه خود را تبرئه كنند و
عدم دخالت خودشان را ثابت كنند وگرنه چنان كه از اين پس خواهيم گفت، طلحه در
ماجراى قتل عثمان خود را گناهكار مىدانست و شركت خود در جنگ جمل را به منزله توبه
تلقى مىكرد.
به هر
حال، عايشه و تعداد زيادى از بنىاميه كه در دستگاه عثمان جزو مقرّبان بودند از
ترس آنكه اموال به غارت برده، از آنها بازپس گرفته شود، پس از پيروزى انقلاب به
نقاط گوناگون و از جمله شهر مكه گريختند. [1] احتمال بسيار قوى مىرود كه آنها مكه
را به اين دليل انتخاب كردند كه حرم امن الهى بود و تا زمان جمعآورى نيروى كافى
در امان بودند. طلحه و زبير نيز به فراريان پيوستند و حزب ناكثين كامل شد و مقدمات
جنگ جمل فراهم گرديد.
حال در
اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه طلحه و زبير با آن سوابق درخشانى كه داشتند، به چه
علت در مقام مخالفت با اميرمؤمنان عليه السلام برآمدند؟ پاسخ آن بسيار روشن است:
دنيادوستى و حب رياست. روزگار عوض شده بود. و طلحه و زبير ديگر آن چهرههاى سابق
دوران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نبودند. آن دو اينك به مالكان ثروتمندى
تبديل شده بودند كه