responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 61

فرزندان عقيل و ديگر جوانان بنى هاشم امام عليه السلام را چونان نگينى در ميان گرفته بودند، در حالى كه جمعى از شركت‌كنندگان در جنگ بدر نيز در ميان سپاه ديده مى‌شدند. [1]

تلاش‌هاى صلح‌آميز

اميرمؤمنان عليه السلام كه جنگ را خوش نمى‌داشت و ريخته شدن خون مسلمانان را ضايعه مى‌دانست، دست به كار شد تا شايد بتواند با مذاكره و گفت‌وگوى سياسى، توطئه را پايان بخشد؛ در راستاى رسيدن به صلح اقدام‌هاى زير را انجام داد:

1- پيش از ورود به بصره دو نفر از يارانش را همراه با نامه‌هايى به شهر فرستاد تا با عايشه، طلحه و زبير جداگانه گفت‌وگو كنند و آنان را از انديشه جنگ منصرف سازند، ولى آنان پيشنهاد صلح را رد كرده، آماده جنگ شدند. [2]

2- امام عليه السلام در روز نبرد، پيش از آغاز جنگ، به ناكثين پيشنهاد داد كه از خونريزى دست بردارند و به حكمت قرآن تن در دهند. از اين رو قرآن را به دست فردى به نام «مسلم» داد و فرمود: قرآن را بر آنان عرضه كن و بگو: اين قرآن بين ما و شما حاكم باشد، از خدا بترسيد و خون مسلمانان را حفظ كنيد.

«مسلم» طبق فرمان امام ميان سپاه دشمن رفت و قرآن را بر آنان عرضه داشت؛ ولى آنان دستش را قطع كردند. او قرآن را به دست ديگر گرفت و همچنان مردم را به حكومت قرآن دعوت مى‌كرد، ولى آن نامردمان، پس‌


[1] - مروج الذهب، ج 2، ص 359-361

[2] - الجمل، ص 167

نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 61
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست