3-
اميرمؤمنان عليه السلام براى حل سياسى مشكل، و به منظور اتمام حجت به دشمن، يكى از
چهرههاى مشهور و سرشناس ياران پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم يعنى عمار ياسر
را نزد ناكثين فرستاد. عمار خطاب به سپاه دشمن گفت: اى مردم! شما درباره پيامبر
صلى الله عليه و آله و سلم به انصاف رفتار نكرديد، زيرا زنان خود را در
خانههايتان محفوظ نگه داشتهايد و همسر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را از
منزل بيرون آورده در برابر شمشيرها و نيزهها قرار دادهايد. عمار با اين سخنان
كوشيد شايد بتواند عايشه را متقاعد كند كه از جنگ دست بردارد. اما واكنش دشمن
خصمانه و بىادبانه بود. آنان با كمال بىشرمى عمار را زير باران تيرها گرفتند و
مجبور به بازگشت كردند. او به نزد اميرمؤمنان عليه السلام آمد و عرض كرد: چارهاى
جز جنگ نيست. [2]
وقوع جنگ
حتمى شد و طرفين خود را براى نبرد آماده كردند.
اميرمؤمنان
عليه السلام باز هم خويشتندارى نشان داد و صبر كرد تا جنگ را دشمن آغاز كند. با
آنكه بر اثر تيراندازى دشمن يك نفر از ياران امام عليه السلام به شهادت رسيد، به
اصحاب فرمود: صبر كنيد تا حجّت بر دشمن تمام شود. [3]
سه روز
به همين منوال گذشت و چند نفر از سپاه امام عليه السلام به شهادت رسيدند.
اقدامهاى جسورانه ناكثين جنگ را اجتنابناپذير ساخت.
اميرمؤمنان
عليه السلام كه اوضاع را چنين ديد، عزم خويش را بر نبرد استوار