responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 64

نخواهم كرد و سپس از سپاه ناكثين كناره گرفت.

اميرمؤمنان عليه السلام با طلحه نيز وارد گفت‌وگوى مستقيم شد و كوشيد تا از بروز جنگ جلوگيرى كند. حضرت به طلحه فرمود چه چيز باعث شد كه شورش كنى؟ گفت: خونخواهى عثمان. فرمود: خدا لعنت كند هر يك از من و تو را كه به اين نسبت سزاوارتر باشيم. آيا من قاتل عثمانم يا تو؟ مگر نشنيدى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درباره من فرمود: «خدايا دوست بدار هر كه على را دوست بدارد و دشمن باش با كسى كه با على دشمنى بورزد.» آيا تو از نخستين كسانى نبودى كه با من بيعت كردى، سپس آن را شكستى؟

طلحه گفت: استغفار مى‌كنم.

سخنان امام عليه السلام دل طلحه را نرم نكرد، اما ياران وى را نسبت به او بدبين ساخت. مروان حكم كه جزو سپاه ناكثين بود و طلحه را در قتل عثمان شريك مى‌دانست، از ترس آن‌كه مبادا به سپاه اميرمؤمنان عليه السلام بپيوندد، در گرماگرم نبرد او را به قتل رسانيد. [1]

قطعى شدن جنگ‌

تلاش‌هاى سياسى و موعظه‌هاى اميرمؤمنان عليه السلام در سپاه ناكثين اثر نكرد. شايد علتش اين بود كه آنها شمار خود را از شمار سپاه اميرمؤمنان بيش‌تر مى‌ديدند و به پيروزى خود اميد داشتند. به اين ترتيب، جنگ حتمى شد.

اميرمؤمنان عليه السلام به پرچمدار سپاهش، محمد بن حنفيه، فرمان داد به قلب لشكر دشمن حمله كند. باران تيرهاى دشمن، محمد را از حركت باز


[1] - مروج الذهب، ج 2، ص 262؛ الجمل، ص 363

نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 64
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست