داشت.
امام كه چنين ديد پرچم را از او گرفت و خود به سپاه دشمن حمله برد و صفهاى آنان
را به هم ريخت. هر چند سپاه دشمن از خود سرسختى نشان مىداد، اما يورشهاى بىامان
سرداران سپاه امام عليه السلام مثل مالك اشتر توان دشمن را بريد و صفهايشان را
درهم شكست.
عايشه
سوار بر شتر در ميدان حاضر بود و شمار زيادى از سپاهيان با سرسختى از او دفاع
مىكردند. [1] اميرمؤمنان عليه السلام دريافت تا زمانى كه شتر بر سرپا ايستاده
باشد، نابخردان سپاه ناكثين، بر گرد او جمعند. از اين رو به يارانش فرمان داد تا
آن را پى كنند. پس از آن شمار زيادى از افراد دشمن مهار شتر را به دست گرفتند و به
قتل رسيدند. به گفته ابنزبير هر كس مهار شتر را به دست مىگرفت، بىدرنگ كشته
مىشد. [2]
سرانجام
با يك هجوم گسترده سپاه امام عليه السلام ناكثين از گرد شتر پراكنده شدند و آن
حيوان نيز پى شد. با پى شدن شتر؛ باقيمانده سپاه دشمن نيز پا به گريز نهادند. به
فرمان حضرت على عليه السلام كجاوه عايشه رابه كنارى منتقل كردند و شتر را آتش زده
خاكستر آن را به باد دادند.
اميرمؤمنان
عليه السلام براى سوزاندن شتر به كتاب خداوند استشهاد كرد و داستان سوخته شدن
گوساله سامرى به وسيله حضرت موسى را به ياد آورد:
«بنگر
به معبودت كه پيوسته آن را پرستش مىكردى، و ببين نخست ما آن را مىسوزانيم، سپس
ذرّات آن را به دريا مىپاشيم.» [3]
به اين
ترتيب، جنگ «جمل» در ماه جمادى الاخر سال 36 هجرى با
[1]
- تاريخ طبرى، ج 4، ص 519؛ شرح ابن ابىالحديد، ج
1، ص 265