responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 73

دهند ... اگر ما در راه درست گام برمى‌داريم، پدرت از نخستين پويندگان اين راه بود و اگر در راه ستم پيش مى‌تازيم، پدرت آن را بنا گذارده است.

ما شريكان او هستيم و به او تأسى مى‌جوييم. اگر پدرت در اين كار بر ما پيشى نمى‌گرفت، ما هرگز با على بن ابى‌طالب مخالفت نمى‌كرديم، ليكن ديديم پدرت آن كار را كرد، ما هم به او اقتدا كرديم.» [1]

به راستى گويا مخالفت با على عليه السلام يك اصل شده بود؛ و چه مظلوميتى بالاتر از اين! كسى كه بايد پس از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر مسند خلافت اسلامى تكيه مى‌زد و امامت امت را با اقتدار كامل به دست مى‌گرفت، اينك همه با او مخالف شده‌اند و اين مخالفت به صورت يك سنّت درآمده است. درباره اين سخن معاويه يادآورى چند نكته ضرورى است:

1- معاويه مى‌دانست كه على عليه السلام جانشين برحق پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است و ديگران ناحق او را كنار زده‌اند. او با اين‌كه به اين حقيقت آگاهى كامل داشت، با تمسّك به شيوه نادرست ديگران با آن حضرت به مخالفت برخاست.

2- اين استدلال معاويه تنها براى كسانى كه با او هم عقيده بودند، مى‌توانست مورد قبول باشد، نه براى كسانى چون محمد بن ابى‌بكر كه از ياران امام عليه السلام بودند.

2- اگر معاويه مى‌دانست كه حكومت على عليه السلام غصب شده، چرا در زمان خلفاى پيشين جانب حق را نگرفت و با آنان مخالفت نكرد. معلوم مى‌شود كه او حق را مى‌شناسد، اما به نفع آن عمل نمى‌كند.


[1] - وقعة صفين، ص 119-120؛ شرح ابن ابى‌الحديد، ج 3، ص 189

نام کتاب : جلوه ای از حکومت علوی نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی    جلد : 1  صفحه : 73
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست