در اين
ميان يك عده افراد بودند كه نمىخواستند در سرزمين عراق بمانند، چون دودل بودند.
از اين رو از اميرمؤمنان عليه السلام تقاضا كردند كه آنان را به نقاطى دوردست
بفرستد تا شاهد صحنههاى جنگ نباشند. اينان با آنكه به فضيلت اميرمؤمنان عليه
السلام اقرار داشتند، براى شركت در جنگ دچار ترديد بودند.
حضرت على
عليه السلام در برآوردن خواهش اين عده، كوچكترين ترديدى به خود راه نداد. چون
وجود افراد بىانگيزه آفت سپاه بود. آنان علاوه بر آنكه خود رغبتى به جنگ نشان
نمىدادند ديگران را نيز از جنگ باز مىداشتند و دلسرد مىكردند. اميرمؤمنان به
اين مسأله واقف بود كه سرنوشت نبرد را نيروهاى كارآمد و با انگيزه تعيين مىكنند،
هر چند شمارشان اندك باشد و نيروى فراوان بىانگيزه كارى از پيش نخواهد برد.
اين
واقعيت در روزگار انقلاب اسلامى و در جنگ تحميلى عراق عليه ايران نيز به خوبى
تجربه شد. در حقيقت، كسانى در پيروزى جمهورى اسلامى ايران بيشترين سهم را داشتند
كه از انگيزه و روحيه نيرومند برخوردار بودند؛ همان بسيجيانى كه هر چند تجربه
اندكى داشتند، اما ايمانشان قوى و دلهاشان مالامال از عشق به خدا و محبت رهبر
انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى قدس سره بود.
به هر
حال، علاوه بر گروه ياد شده كه خود داوطلب رفتن به نقاط دوردست بودند، آن حضرت عده
ديگرى را نيز به «ديلم» فرستاد، [1] چون مىديد كه شركت آنان در جنگ فايدهاى
ندارد و باعث تضعيف روحيه