كرد و
سپاهيان آن حضرت طى يك حمله برقآسا آب را از دشمن گرفته به تصرف خود درآوردند.
شمارى از سپاهيان امام عليه السلام پيشنهاد كردند كه حضرت مقابله به مثل كند و
نگذارد سپاه معاويه از آب استفاده كند. اما او كه مظهر انسانيت بود چنين نكرد و
اجازه داد كه سپاه دشمن از آب استفاده كند. [1]
رودررويى دو سپاه (جنگ صفين)
با آمدن
دو سپاه عراق و شام در صفين جنگ اجتنابناپذير شد. معاويه به هيچ روى حاضر به
عقبنشينى از مواضع باطل خود نبود اميرمؤمنان عليه السلام نيز كه به خوبى دريافته
بود كه او زبانى جز زور نمىفهمد در عين حال تلاشهاى سياسى را قطع نكرد و باب
گفتوگو با دشمن را نبست.
اعزام نماينده از سوى امام عليه السلام
اميرمؤمنان
عليه السلام پس از قدرتى كه در «جنگ آب» از سپاهيانش به نمايش گذاشت، چند تن از
يارانش را نزد معاويه فرستاد تا او را به اطاعت خداوند، بيعت با اميرمؤمنان و
پيوستن به جماعت مسلمانان فراخوانند.
فرستادگان
در اول ماه ذىحجة نزد معاويه رسيدند و با وى به گفتوگو پرداختند. آنان بيشتر
مىكوشيدند كه از راه موعظه و نصيحت معاويه را به سوى حق بخوانند. يكى از
فرستادگان خطاب به معاويه گفت:
اى معاويه!
دنيا سپرى مىشود و آخرت به تو روى مىآورد و خداوند تو را به عملت پاداش مىدهد.
بيا و از ايجاد تفرقه ميان امّت و خونريزى
[1]
- كامل ابن اثير، ج 3، ص 282-285؛ وقعة
صفين، ص 160-167؛ مروج الذهب، ج 2، ص
275