صفهاى
خود را چونان بناى سربى محكم و فشرده سازيد، زرهداران را پيشاپيش و بىزرهان را
عقب لشكر بگماريد. دندانها را برهم بفشريد، زيرا سبب مصون ماندن جمجمه از
ضربههاى شمشير و موجب نيرومندى قلب و آرامش دل مىشود. صداها را خاموش كنيد زيرا
باعث رستن از سستى و شكست مىشود و متانت و وقار مىآورد. پرچمها را جابهجا
نكنيد و آنها را فقط به دست دلاوران آزاده بسپاريد؛ كسانى كه در مصيبتها و
سختىها شكيبا هستند و به همه سوى پرچم چيرهاند، آن را از راست و چپ و جلو و پشت
سر حفظ مىكنند .... [1]
سرانجام،
دو سپاه با يكديگر به سختى نبرد كردند، اما به نتيجه قطعى نرسيده، به جايگاههاى
خود بازگشتند. فرداى آن روز اميرمؤمنان عليه السلام پس از نيايش به درگاه خداوند
سپاهيانش را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
برويد در
پناه خدا. [2] آنگاه لشكر را آراست و هر قبيله از لشكرش را مقابل قبيلهاى همشأن
آنها از سپاه دشمن قرار داد. [3]
سربازان
دو طرف پيشانىبندهاى ويژه و شعارى مخصوص به خود داشتند. علامت سربازان سپاه
اميرمؤمنان عليه السلام پيشانىبند و بازوبند سفيد و شعار آنها «يا اللَّه، يا احد
يا صمد، يا رب محمد يا رحمن و يا رحيم» بود.
نشانه سپاه
معاويه پارچهاى زرد بود كه بر سر و بازوان خود مىبستند و