responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 108

نخورد. گفتم چرا ناراحتى؟ گفت: امشب از نزد كافرترين و خبيث‌ترين مردم آمدم. گفتم: چه شده است؟ گفت: (نزد معاويه بودم) و چون خلوت شد به وى گفتم: اى امير مؤمنان! سنّى از تو گذشته و پير شده‌اى، خوب است (اينك) به عدل رفتار كرده، نيكى را گسترش دهى و به برادرانت از بنى هاشم نظر افكنى و با آنان صله رَحم كنى زيرا آنان چيزى ندارند كه از آن بترسى. (علاوه بر آن‌كه) اين كار موجب بقاى ياد تو و حصول اجْر مى‌گردد.

معاويه گفت: هرگز، هرگز! به اميد بقاى چه نام نيكى باشم. برادر «تيم» (ابوبكر) به حكومت رسيد و عدالت پيشه نمود و كرد آنچه كرد، ولى وقتى فوت كرد، يادش نيز از بين رفت. فقط بعضى مى‌گويند: ابوبكر. سپس برادر «عدى» (عمر) حكومت كرد و ده سال آستين بالا زد و كوشيد. ولى پس از مرگش نامش نيز نابود شد.

تنها برخى مى‌گويند: عمر. ولى همه روزه به نام فرزند «ابى كَبْشَه» (محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله) پنج بار فرياد زده مى‌شود «اشْهَدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُول اللّهِ» با اين وصف چه عمل و يادى از من باقى مى‌ماند. به خدا سوگند، زير خاك خواهم رفت و نامم دفن خواهد شد. [1]

- حب رياست‌

معاويه مى‌دانست كه امير مؤمنان عليه السلام او را در منصب خود باقى نمى‌گذارد زيرا آن حضرت هميشه مخالف ظلم و استبداد بوده و حكومت را براى بر


[1] - شرح ابن ابى الحديد، ج 5، ص 129؛ برخى جمله آخر سخن معاويه را چنين معنى كرده‌اند: «سوگند به خدا تا نام رسول خدا را دفن نكنم از پاى نخواهم نشست» ولى ظاهراً - با توجه به قراين موجود در اين گفتگو - معنايى كه در متن شده مناسب‌تر است

نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 108
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست