responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 132

در فرصت‌هاى لازم نيز با به خطر انداختن جان خويش به يارى اصحاب خود مى‌شتافت. از جمله:

در يكى از روزها، «غَرَّارِ بْن ادْهَمْ» يكى از سواران نامى شام، «عباس بن رَبيعَه» را به مبارزه تن به تن فرا خواند. [1] عبّاس از اسب پايين آمد و با «غَرّار» به نبرد پرداخت و پس از نبردى سخت سرانجام موفّق شد شكافى در زره شامى پديد آورد. سپس با شمشير بر سينه او زد تا كشته شد. و فرياد مردم به تكبير برخاست.

ابُو الْاغَرّ (ناقل داستان) مى‌گويد:

ناگهان شنيدم كسى از پشت سر، اين آيه را مى‌خواند: «بكشيد آنان را، خداوند به دست شما آنان را عذاب مى‌كند و خوارشان مى‌گرداند و شما را يارى مى‌كند و دل مؤمنان را شفا مى‌بخشد و زنگ از قلوبشان مى‌زدايد.» [2] برگشتم. ديدم امير مؤمنان عليه السلام است.

سپس به من فرمود: چه كسى از ما با دشمن جنگيد؟ عرض كردم: پسر برادر شما عبّاس بن ربيعه. حضرت به وى فرمود: مگر تو و ابن عبّاس را از جنگ نهى نكردم؟ گفت: چرا ولى دشمن، مرا به مبارزه دعوت كرد. فرمود: اگر از پيشوايت اطاعت مى‌كردى شايسته‌تر بود تا اين كه به دعوت دشمن پاسخ گويى. آنگاه از خدا خواست از لغزش عبّاس بگذرد و پاداش جهاد به وى عطا فرمايد.

كشته شدن «غَرّار»، معاويه را به شدّت ناراحت كرد. دو نفر از طايفه‌


[1] - عباس، فرزند ربيعه، فرزند حارث، فرزند عبدالمطّلب بود

[2] - توبه ( 9)، آيه 14. (قاتِلُوهُمْ‌ يُعَذِّبْهُمُ‌ اللّهُ‌ بِأَيْديكُمْ‌ وَ يُخْزِهِمْ‌ وَ يَنْصُرْكُمْ‌ عَلَيْهِمْ‌ وَ يَشْفِ‌ صُدُورَ قَوْمٍ‌مُؤْمِنينَ‌)

نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 132
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست