نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 139
شدّت نبرد
روز نهم، در حالى كه پرچم در دست هاشم مِرْقال بود، جنگ ميان
طايفه «مَذْحِجْ» از سپاه اسلام و طوايف «عَكّ»، «لَخْم» و «اشعريّون» از سپاه شام
به شدت خود رسيد. اميرالمؤمنين عليه السلام با شمشير بيش از پانصد نفر از بزرگان و
دلاوران عرب را كشت؛ چندانكه شمشيرش كج شد.
راوى گويد: ما شمشير را مىگرفتيم و راست مىكرديم سپس آن
حضرت از دست ما مىگرفت و در صف دشمن فرو مىرفت. به خدا سوگند هيچ شجاعى نسبت به
دشمن سختتر از او نبود. [1]
در اين روز، دو لشكر سخت به جان هم افتادند. نخست با تير و
سنگ، سپس با نيزه ها مىجنگيدند. و چون نيزهها شكست، با شمشيرها و گرزهاى آهنين
بر يكديگر تاختند؛ بهگونهاى كه صدايى جز چكاچك سلاحها به گوش نمىرسيد. صداى
هولناكى كه از بانگ صاعقهها و به هم خوردن كوهها رعبآورتر بود. خورشيد بر اثر
شدّت گرد و غبار به زوال گراييد و پرچمها و بيرقها گم شد. اشتر ميان ميمنه و
ميسره سپاه در حركت بود و به هر قبيله و لشكرى كه مىرسيد به ادامه نبرد تشويق
مىكرد.
نبرد تا نيمه شب ادامه داشت. ديگر فرصت نماز خواندن هم نبود.
[2] اشتر همچنان پيش مىرفت تا آنكه عرصه جنگ را پشت سر نهاد.
امام مجتبى عليه السلام پيش تاخت تا بر دشمن يورش برد؛ ولى
امير مؤمنان عليه السلام فرمود [3]: «از اين فرزند جلوگيرى كنيد! من نسبت به حفظ
اين دو (حسن و