responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 153

بندگان خدا! من به پذيرفتن كتاب خدا از هر كس سزاوارترم؛ ليكن معاويه و عمرو عاص نه اهل دينند و نه اهل قرآن ... سخن آنان كلمه حقّى است كه باطل از آن اراده مى‌شود. برافراشتن قرآن‌ها بر سر نيزه‌ها نه از روى معرفت و تعهّد بدان است كه از سر خدعه و نيرنگ و دستاويز ساختن است. شما تنها يك ساعت سرها و بازوان خود را به من بسپاريد، حقّ به نتيجه آشكار رسيده و چيزى به بريده شدن ريشه ستمگران نمانده است.

ولى اشعث كه ناديده گرفتن نظرش برايش غير قابل تحمّل بود، به انتشار و رواج آن در ميان سپاهيان پرداخت و بيش از همه درباره ضرورت آتش بس سخن گفت. و اين در لحظاتى بود كه آسياب جنگ همچنان به دست مالك مى‌چرخيد و افراد دشمن را چون دانه‌هاى گندم در زير ضربات كوبنده خويش در هم مى‌شكست، و مى‌رفت كه حقّ را روشن و پيروزى را آشكار سازد و تنها چند گام مانده بود كه آخرين سنگرهاى دشمن سقوط كند.

شاميان كه حياتشان به رشته نازك اميد معاويه و عمرو عاص بسته بود سراسيمه شدند و بر سر معاويه داد زدند:

معاويه! مردم عراق را نمى‌بينيم كه دعوت ما را اجابت كنند.

پيشنهادت را با بيتابى تكرار كن. تو با اين دعوتت دشمن را گستاخ كرده و نسبت به خود به طمع انداخته‌اى. [1]

از سوى ديگر تلاش‌هاى اشعث موجب شد كه حدود بيست هزار نفر غرق در آهن، سلاح به دست، شمشير به دوش همراه جمعى از قُرَّاء كه بعدها جزو خوارج شدند در حالى كه پيشاپيش آنان مِسْعَرِ بْنِ فَدَكِىّ و زَيْدِ


[1] - وقعه صفين، ص 482

نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 153
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست