نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 156
سرزنش متمرّدان
مالك پس از بازگشت، به كسانى كه اطراف امير مؤمنان عليه
السلام را احاطه كرده بودند پرخاش كرد و گفت: «اى ذلّت پذيران سست عنصر! آيا وقتى
كه دشمن، شما را غالب و پيروز مىبيند، دعوت به حكميّت قرآن مىكند؟ سوگند به خدا
آنان اوامر الهى در قرآن و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله را زير پا نهادهاند.
بنابراين دعوتشان را نپذيريد. به من به اندازه يك رفت و برگشت مهلت دهيد. پيروزى
را به دست آمده مىبينم.» گفتند: نمىشود. گفت:
«لااقل به اندازه تاختن يك اسب به من فرصت دهيد.» گفتند: «در
اين صورت در گناه تو شريك خواهيم بود». گفت: «شما از خودتان سخن بگوييد كه
نخبگانتان كشته و سفلگانتان بازماندهاند. چه هنگام بر حقّ بودهايد، آيا وقتى كه
شاميان را مىكشتيد يا اكنون كه دست از قتال كشيدهايد؟ در صورت دوّم بايد بپذيريد
كه كشتگانتان- كه نمىتوانيد منكر فضلشان شويد و بهتر از شما بودند- در آتش
هستند».
آنان كه هيچ پاسخى در برابر منطق مالك نداشتند گفتند:
دست از سر ما بردار. ما در راه خدا با آنان جنگيديم و در راه
خدا هم دست مىكشيم. ما از تو اطاعت نمىكنيم. از ما دور شو ...
مالك از اميرمؤمنان عليه السلام خواست جنگ با شاميان را بر
متمرّدان تحميل كند.
ليكن آنان فرياد زدند كه على، اميرالمؤمنين عليه السلام
حكميّت را پذيرفته و به حكم قرآن خرسند شده است و جز اين اجازه ندارد. اشتر گفت:
«اگر امير مؤمنان عليه السلام حكميّت را پذيرفته است من نيز بدان خشنود هستم».
امام كه ديد متمرّدان در حضور آن حضرت به وى دروغ بستند،
نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 156