responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 157

بى‌آن‌كه سخنى بگويد ابتدا نگاهش را به زمين دوخت؛ [1] ولى پس از اين كه همه ساكت شدند به پا خاست و فرمود:

شما با من هماهنگ بوديد و مى‌جنگيديد تا زمانى كه جنگ ناتوانتان كرد. سوگند به خدا ناتوانى جنگ شما را گرفت و رهاتان كرد؛ ولى دشمن را همچنان اسير خود ساخته است. خصم بيش از شما دچار صدمه و زيان گشته است. آگاه باشيد كه من تا ديروز اميرالمؤمنين بودم ولى امروز مأمور شده‌ام. تا ديروز اختيار دار و بازدارنده بودم ولى امروز مورد نهى واقع شده‌ام. شما زندگى را مى‌جوييد و من نمى‌توانم شما را برخلاف ميل‌تان وادار كنم. [2]

امير مؤمنان عليه السلام پس از ايراد خطابه نشست. رؤساى قبائل عقايد خودشان را اظهار كردند؛ برخى طرفدار جنگ و برخى هواخواه صلح بودند. [3]

مبارزه با نفاق و حماقت‌

فرياد: «ما در برابر قرآن تسليم گشته‌ايم، شما نيز حكومت قرآن را بپذيريد»، تنها از زبان سپاهيان شام شنيده مى‌شد؛ و گرنه در عمل، آنان بودند كه با حكم قرآن مى‌جنگيدند. مگر تا آن زمان امير مؤمنان عليه السلام قرآن را نپذيرفته بود و يا عمل وى براساس حكم قرآن نبود و يا به مجرّد ظاهرسازى سران سپاه شام و بالا بردن قرآن بر نيزه، حكم قرآن تغيير كرد و از همان جا مسير على عليه السلام از قرآن جدا شد؟ آنان با اين كار حقّ و عدالت‌ را زير پاى نفاق لگدمال كردند.


[1] - وقعه صفين، ص 491؛ كامل ابن اثير، ج 3، ص 317؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 50

[2] - همان، ص 484

[3] - همان

نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 157
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست