نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 167
شدند و پذيرفتند؛ ولى سربازان عراق برخى اظهار رضايت كردند و
عدّهاى به دل اكراه داشتند. و گروهى هم سخت، مخالف و معترض بودند.
صداى مخالفت، نخست از طايفه «عَنَزَه» كه بالغ بر چهارهزار
نفر مىشدند شنيده شد. ابتدا دو نفر از آنان فرياد زدند «لا حُكْمَ الّا لِلّهَ»
جز خداوند كسى حقّ حاكميّت ندارد. سپس به لشكر معاويه حمله كردند تا كشته شدند.
[1] شعار بالا در دوّمين مرحله از زبان قبيله «بَنى تَميم» شنيده شد و حتّى يكى از
آنان بر اشعث حمله برد و گفت: «مگر مىتوان افراد را در امر خدا حاكم قرار داد. در
اين صورت خونهاى ما چه خواهد شد؟» [2]
مدّتى نگذشت كه شعار «لا حُكْمَ الّا لِلّهِ» از حلقوم بيشتر
سپاهيان بيرون آمد. و اعمال گذشته خود را چنين اصلاح كردند كه تن دادن ما به
«حكميّت» لغزشى بود كه از ما صادر شد؛ ولى اينك از كرده خود پشيمان گشته و توبه
كردهايم و به امير مؤمنان عليه السلام گفتند: «تو نيز بايد بازگردى آنچنان كه ما
بازگشتيم و گرنه از تو بيزارى مىجوييم». [3]
و با اين فوريّت و جديّت، خواستار نقض قرارداد آتش بس شدند و
سخنان امير مؤمنان عليه السلام كه با استناد به آيه شريفه: (اوْفُوا بِعَهْدِ اللّهِ اذا عاهَدْتُمْ وَ لا
تَنْقُضُوا الْايْمانَ بَعْدَ تَوْكيدِها)[4]