responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 180

راهزنى دنبال كردند. امنيّت راه‌ها را سلب كردند و غارت‌گرى و آشوب را پيشه خود ساختند و به ترور طرفداران امير مؤمنان عليه السلام پرداختند.

زمانى، در ميان راه به دو نفر برخوردند. يكى از آنان را كه مسلمان بود به جرم طرفدارى از حضرت امير عليه السلام كشتند، و فرد ديگرى را كه مسيحى بود رها كردند. [1]

عَبْدُاللّهِ بنِ خُبّابْ، مرد سرشناس و كارگزار امير مؤمنان عليه السلام به همراه همسرش با خوارج مواجه شد. به محض ديدن وى گفتند: «قرآنى كه بر گردنت آويز است دستور قتل تو را صادر كرده است». پيش از قتل، از وى خواستند حديثى از پدرش نقل كند. گفت:

پدرم مى‌گفت: از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: ديرى نمى‌پايد كه پس از من امواج فتنه همه جا را فرا مى‌گيرد در آن هنگام قلب برخى از درك حقايق مى‌ايستد و مى‌ميرد، همان‌گونه كه تن، مى‌ميرد.

در چنين زمانى بعضى افراد شبانگاه مؤمنند؛ ولى هنگام صبح كافر مى‌گردند. در آن وقت نزد خدا مقتول باش (از حقّ دفاع كن هر چند به قيمت جانت تمام شود) اما قاتل و خونريز مباش. [2]

عبدالله، با نقل اين حديث، وضع جامعه آن روز مسلمانان را ترسيم كرد تا شايد پندى براى خوارج باشد؛ ولى آنان با وضع رقّت‌بارى دست و پاى او را بستند و پس از شكنجه و آزار، كنار جوى آب بردند و همانند گوسفندى سرش را بريدند. همسر حامله‌اش را نيز كشتند، شكمش را


[1] - شرح نهج‌البلاغه، خوئى، ج 4، ص 127

[2] - سَتَكُونُ‌ بَعْدى فِتْنَةٌ‌ يَمُوتُ‌ فيها قَلْبُ‌ الرَّجُلِ‌ كَما يَمُوتُ‌ بَدَنُهُ‌ يُمْسىمُؤْمِناً وَ يُصْبِحُ‌ كافِراً فَكُنْ‌ عِنْدَاللّهِ‌ الْمَقْتُولَ‌ وَ لا تَكُنِ‌ الْقاتِلَ‌، شرح نهج‌البلاغه خويى، ج 4، 128؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 81

نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 180
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست