responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 186

وَهَب، همچنان بر عقيده باطل خود و لزوم نبرد پافشارى كرده و فرياد مى‌زدند:

«الرَّواحَ، الرَّواحَ الَى الْجَنَّةِ»

پيش به سوى بهشت.

و بر سپاه اميرالمؤمنين عليه السلام حمله بردند. [1]

حضرت امير عليه السلام صف‌هاى سپاه خويش را آراست. ميمنه را به حُجْرِ بنِ عَدىّ، ميسره را به شَبَثِ بْنِ ربعى و فرماندهى سواره نظام را به ابو ايُّوب انصارى و پياده نظام را به ابو قُتاده داد. قَيْسِ بن سعد را نيز فرمانده مردم مدينه- كه حدود هشتصد نفر بودند- كرد و خود در قلب لشكر قرار گرفت. [2]

تيراندازى از سوى خوارج آغاز شد. زمانى كه پيكر آغشته به خون فردى را نزد امام آوردند، فرمود:

اينك كشتن اين قوم بر ما روا شد. بر آنان يورش بريد. [3]

دو سپاه به هم درآويختند. در آغاز، گرچه سواره نظام سپاه اسلام بر اثر سنگينى حمله دشمن، از موضع خود عقب نشست و نظمش از هم پاشيد و خوارج چون تيرى از ميان آن، وارد شدند و به عزم قلب سپاه پيش تاختند؛ ليكن چند لحظه بيش نگذشت كه وضع دگرگون شد.

تيراندازان،- ستونى كه از پيش در مواضع مشخصى پس از سواره نظام، قرار داده شده بودند- آنان را هدف تيرهاى خود ساختند و غافلگيرشان كردند؛ بگونه‌اى كه نه راه پيشروى داشتند و نه راه بازگشت و نيروى سواره كه خوارج مى‌پنداشتند پشت كرده‌اند همراه دو جبهه چپ و راست‌


1) - الامامة والسياسة، ج 1، ص 128؛ كامل ابن اثير، ج 3، ص 346؛ تاريخ طبرى، ج 5، ص 86

[2] - الامامة والسياسة، ج 1، ص 128

[3] - الانَ‌ حَلَّ‌ قِتالُهُمْ‌ احْملُوا عَلَى الْقَوْم، مُروج الذهب، ج 2، ص 405

نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست