نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 187
كه بطور گازانبرى خوارج را در ميان گرفته بودند، با نيزه و
شمشير بر آنان يورش بردند و جبهه ميانى لشكر اسلام كه بدون هيچ آسيبى بر جاى مانده
بود، براى تكميل سركوبىشان حمله كرد. عَبداللّهِ بن وَهَب، فرمانده سپاه دشمن و
برخى ديگر از فرماندهان، همچون: ذُوالثُّدْيه [1]، اخْنَس طايى و مالِكِ بْنِ
وَضّاحْ ... با شمشير امير مؤمنان عليه السلام به هلاكت رسيدند. [2] خوارج كه در
ميان حلقهاى سخت بسته، گرفتار مانده بودند در كمتر از دو ساعت بسان برگ درختانِ
پاييزى روى زمين ريختند. گويى با يك امر تكوينى به آنان گفته شد بميريد و مردند!
از ميان چهار هزار نفر تنها نه نفر يعنى به تعداد شهداى سپاه اسلام، جان سالم بدر
بردند. و پيشگويى امير مؤمنان عليه السلام تحقّق يافت.
توجه افكار به دشمن اصلى
امير مؤمنان عليه السلام پس از سركوبى خوارج، متوجّه دشمن
اصلى، يعنى معاويه شد و در اهميّت و ويژگى مبارزه با خوارج و تحريض و تحريك
لشكريان اسلام به جهاد مقدّس عليه معاويه، و بيم دادن جمعيّت از عواقب وخيم حكومت
معاويه، خطابهاى ايراد كرد و فرمود:
اى مردم! پس از آنكه امواج فتنه در همه جا گسترده شد و هارى
آن به آخرين درجه شدّت رسيد و كسى جرأت نداشت به معركه وارد شود، من بودم كه چشم
فتنه را كور كردم.
... آگاه باشيد ترسناكترين فتنهها فتنه بنىاميّه است.
فتنهاى است
[1] - وى شخصى بود كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
او را با ذكر خصوصيّاتش، از جملۀ كشتگان جنگنهروان شمرده بود تا يكى از
دلايل روشن حقّ و تأييد امير مؤمنان عليه السلام باشد