نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 196
هرچه زودتر به فريادشان برسيد، مبادا مصر را از دست شما
بگيرند.
مصر اگر در دست شما باشد موجب عزّت شما و ضعف دشمنانتان خواهد
بود، ميعادگاه ما فردا، اردوگاه «جَرَعَه». [1]
امام پيش از ديگران به اردوگاه رفت و تا ظهر صبر كرد ولى مردم
كمتر از صد نفر آمده بودند. ناچار به كوفه بازگشت. چون شب شد سران قبائل را
فراخواند و فرمود:
خدا را در برابر اين قضا و قدر كه مرا به شما مبتلا كرده است،
سپاس مىگويم. اى گروهى كه هرگاه فرمان دادم اطاعت نكرديد و هر زمان دعوتتان نمودم
اجابت ننموديد! ... براى يارى كردن خويش و جهاد در راه حقّ خود منتظر چه هستيد؟
مرگ، يا ذلّت؟ ... آيا در ميان شما دينى نيست كه شما را متحد سازد؟ و آيا غيرتى
نيست كه شما را بسيج كند؟ ... آيا شگفتآور نيست كه معاويه، جفا پيشگان پست را فرا
مىخواند و آنان بدون انتظار بخشش و كمكى متابعتش مىكنند؛ ولى من شما را- كه
بازماندگان اسلام و بقاياى مردميد- دعوت مىكنم، مخالفت مىكنيد. مرا تنها
مىگذاريد و پراكنده مىشويد! [2]
سخنان امير مؤمنان عليه السلام غيرت مالك بن كعب را برانگيخت.
از ميان جمعيّت برخاست و اعلام آمادگى كرد. امام به خدمتگزارش «سَعْد» دستور داد
در ميان مردم بانگ زند و همراه مالك به سوى مصر حركت كنند. پس از گذشت يك ماه حدود
دو هزار نفر به گرد مالك جمع شدند و به سوى مصر حركت كردند. پس از پنج روز پيمودن
راه، نماينده حضرت
[1] - جَرَعَهْ نقطهاى خارج از كوفه بين حيره و كوفه
بوده است
[2] - نهجالبلاغه،
خ 180، شرح ابن ابىالحديد، ج 6، ص 90؛
الغارات، ج 1، ص 290
نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 196