نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 210
محراب اصابت كرد. ابن ملجم تبهكار با شتاب پيش آمد. شمشيرش را
بالا برد و فرياد زد: «الحكمُ لِلّهِ لا لَكَ يا عَلىّ و لا لَاصْحابِكَ». ضربت او
بر سر امام، و درست بر جاى شمشير عَمْرِ بنِ عَبْدِوَدّ [1] فرود آمد. و سرانجام
پيكر حقّ و عدالت كه به ضربت كفر و الْحادِ صريح از پا درنيامده بود با ضربت نفاق
و تقدّسمآبى، آميخته با جهل و تعصّب، به خاك و خون غلتيد. امام چون ضربه را احساس
كرد فرمود:
فرزندان امام و ياران آن حضرت را هالهاى از غم و اندوه
فراگرفت و صداى گريه و ناله از هر سو به گوش مىرسيد. مردم سراسيمه به سوى مسجد
هجوم بردند.
سر امام در حالى كه خون از آن مىريخت در دامن امام حسن عليه
السلام بود، و آن حضرت بر اثر شدّت جراحت و خونريزى هنوز بىهوش بود. ابن ملجم را
دستگير كردند و به حضور امام حسن عليه السلام آوردند. حضرت مجتبى به وى فرمود:
اى ملعون! امير مؤمنان و پيشواى مسلمانان را كشتى. آيا اين
پاداش خيرخواهىهاى او بود كه پناهت داد و به خود نزديك ساخت؟
سپس خطاب به پدر گرامىاش عرض كرد:
پدر! اين دشمن خدا و دشمن تو است كه بِحَمْدِ اللّه دستگير
شده است و اكنون در نزد تو است.
[1] - شمشيرى كه در جنگ خندق بر سر مبارك امام عليه
السلام وارد كرده بود