نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 33
حجت مهاجران براى شايستگى خلافت، به او گفته شد (كه آنها به
خويشاوندى پيامبر صلى الله عليه و آله و اينكه خليفه بايد از قريش و از شاخههاى
درخت نبوّت باشد، احتجاج كردهاند) فرمود:
اينها به درخت استناد كردند، ولى ميوه و ثمره آن را نابود
ساختند. [1]
دومين عكسالعمل امام عليه السلام پس از دفن پيامبر صلى الله
عليه و آله بود. حضرت على عليه السلام و تعداد زيادى از بنى هاشم و ديگران در مسجد
نشسته بودند.
برخى از كسانى كه با ابوبكر بيعت كرده بودند به دور آن حضرت و
بنىهاشم جمع شدند و گفتند:
طايفه انصار و كسان ديگر با ابوبكر بيعت كردهاند، شما نيز با
او بيعت كنيد و گرنه درباره شما با شمشير حكم مىكنيم.
حضرت على عليه السلام در جواب آنان فرمود:
من براى اين بيعت سزاوارترم، شما بايد با من بيعت كنيد، شما
به موجب قرابت با رسول خدا صلى الله عليه و آله خلافت را از انصار گرفتيد، آنها
هم اين حق را به شما تسليم كردند، من نيز با شما چنين استدلال مىكنم. من در زمان
حيات رسول خدا و نيز هنگام رحلت او نزديكترين فرد به او بودم من وصى و وزير و
حامل علم او هستم ...
من به كتاب خدا و سنت پيامبر صلى الله عليه و آله از همه
آشناترم، و عواقب امور را بهتر از همه شما مىدانم و ثبات قدمم از شما بيشتر است،
پس بر سر چه چيز نزاع داريد؟! [2]
عمر گفت: «تو را رها نمىكنيم مگر اينكه خواه و ناخواه بيعت
كنى.»