نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 53
امام عليه السلام در اين سخنان از چهره واقعى شورى پرده
برداشته و مشخص نمود كه اولًا وى به هيچ وجه در رديف بقيه اعضا نيست و ثانياً
اعضاى شورى كه به عثمان رأى دادهاند از نظر رأى سالم نبودند بلكه اغراض شخصى از
قبيل كينهتوزىها و رعايت خويشاوندى عامل مهمّ تصميمگيرى آنها بوده است.
خلافت عثمان
پس از درگذشت خليفه دوم، عثمان زمام امور را به دست گرفت، و
از همان روزهاى اوّل روشى را اتخاذ كرد كه عمر نسبت به آن، وى را برحذر داشته بود.
وى به تدريج بستگان خود (بنى اميّه) را بر كارها گمارد.
پسر دايى خود «عَبْدُ اللّهِ بْنِ عامِرْ» را كه 25 سال داشت،
والى بصره كرد، و برادر مادرى خويش «وَليد بْنِ عُقْبَه» را كه فردى فاسد بود، به
فرماندارى كوفه منصوب نمود. وى در حال مستى به مسجد رفت، و نماز صبح را چهار ركعت
خواند و پس از نماز خطاب به مأمومين خود گفت:
معاويه از طرف عمر حاكم دمشق و اردن بود، ولى عثمان، «حِمْص»
و «فلسطين» و «جزيرَه» را نيز به آنها ضميمه كرد و موجبات تسلّط هر چه بيشتر وى
فراهم شد. همچنين برادر رضاعى خود «عَبْدُ اللّهِبن سَعْد» را به فرماندارى مصر
منصوب كرد. وى مَرْوان حَكَم، رانده شده و تبعيدى پيامبر صلى الله عليه و آله را
جذب كرد و مشاور خود قرار داد.
[1] - تاريخ يعقوبى، ج 2، ص
165، شرح ابن ابى الحديد، ج 3، ص 19، مروج
الذهب، ج 2، ص 335 و كامل ابن اثير، ج 3، ص
107
نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 53