نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 60
مردم اصرار مىكردند ولى با عدم پذيرش از جانب امام عليه
السلام مواجه مىشدند. سرانجام بدون دست يافتن به منظور خود از خانه بيرون آمدند.
رفت و آمدها چند بار تكرار شد، ولى حضرت على عليه السلام قبول
نمىكرد و مىفرمود: «اين كار را مكنيد، من وزير باشم بهتر، كه امير باشم». [1]
آنان گفتند: «ما هرگز از تصميم خود برنمىگرديم و بايد با تو بيعت كنيم» [2]. و از
هر طرف براى بيعت به جانب او هجوم آوردند. خود آن حضرت، چگونگى رو آوردن مردم را
چنين توصيف مىكند:
ناگهان مردم همانند موهاى پر پشت يال كفتار، مرا احاطه كردند،
بطورى كه حسن و حسينم پايمال شدند و دو طرف جامهام بر اثر ازدحام جمعيّت، پاره
شد. مردم مانند گلّه گوسفند كه بدون شبان مانده باشند، به سوى من روى آوردند. [3]
ولى باز امام عليه السلام از پذيرفتن حكومت بدون قيد و شرط
خوددارى كرد و فرمود:
تا فردا صبح به شما مهلت مىدهم، برويد فكر كنيد، اگر حاضر شديد
در مقابل حكومت من تسليم باشيد. و از من پيروى از روش خلفاى پيشين را نخواهيد، با
اين شرط، فردا صبح در مسجد اجتماع كنيد، و گرنه هر كه را مىخواهيد انتخاب كنيد.
روز بعد مردم در مسجد اجتماع كردند. اميرالمؤمنين عليه السلام
بر فراز منبر