نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 61
رفت و فرمود:
اى مردم! ديروز از يكديگر جدا شديم، در حالى كه من از حكومت
بر شما كراهت داشتم، ولى شما اصرار ورزيديد كه بجز من كسى زمام امور شما را به دست
نگيرد. آگاه باشيد كه اختيار اموال شما (بيتالمال مسلمانان) با من است. بدانيد كه
من حقّ ندارم جداى از شما از آن، درهمى بردارم. اگر مىخواهيد من بر شما حكومت
مىكنم و گرنه مسؤوليت هيچيك از شما را نمىپذيريم. [1]
پس از پايان سخنان امير مؤمنان عليه السلام، مردم فرياد زدند:
«ما بر همان عهد ديروز پايبند، و آماده بيعت هستيم و خدا را بر اين امر گواه
مىگيريم.»
آنگاه مانند درياى متلاطم به خروش آمده براى بيعت هجوم
آوردند.
در پيشاپيش همه طلحه و زبير بيعت كردند، بعد افرادى كه از
مصر، بصره و كوفه آمده بودند و سپس تمام مردم. [2]
شادمانى پس از بيعت
پس از انجام بيعت، سرور و شادمانى تمام مردم را فرا گرفت.
آنان از اينكه با وصىّ و برادر رسول خدا صلى الله عليه و آله بيعت كردهاند خرسند
بودند.
امام عليه السلام وضع روحى مردم را پس از بيعت چنين توصيف
مىكند:
سرور و خوشحالى مردم آن روز بهخاطر بيعت با من، چنان شدّت
داشت كه كودكان نيز به وجد آمده بودند، و پيران با پاى لرزان خود، به راه افتاده
بودند، بيماران بر دوش افراد سوار شده، و
[1] - تاريخ طبرى، ج 4، ص 428
و كامل ابن اثير، ج 3، ص 193