نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 81
بهسوى عراق
با تلاش هسته مركزى «ناكثين»، لشكرى مجهّز فراهم شد، سران
سپاه در مورد اين كه عمليّات را از كجا آغاز كنند به مشورت پرداختند.
سرانجام تصميم گرفتند به سوى عراق حركت كنند و از مردم دو شهر
بزرگ آن ديار يعنى كوفه و بصره كه طلحه و زبير و نيز عثمان در آنها هواداران و
طرفدارانى داشتند كمك بگيرند و آنگاه از آنجا به مركز حكومت اسلامى حمله كنند.
به دنبال اين تصميم، منادى در مكّه ندا داد كه امُّ المؤمنين
و طلحه و زبير آهنگ بصره دارند هر كس طالب عزّت اسلام و انتقامجويى از خون عثمان
است به آنان بپيوندد.
پس از گرد آمدن هزار مرد جنگى با تجهيزات لازم، مكّه را به
قصد عراق ترك گفتند. در طول راه نيز مردم به آنان مىپيوستند تا سرانجام تعدادشان
به سه هزار نفر رسيد. [1]
عايشه در پيشاپيش سپاه، بر شتر مخصوص خود كه «عَسْكَر» نام
داشت سوار بود و بنىاميّه اطراف او را گرفته بودند و به سوى بصره پيش مىرفتند.
در طول راه، حوادثى رخ داد كه تنها به نقل يك مورد آن بسنده مىكنيم.
آنان به اوّلين آبى كه برخورد كردند با پارس كردن و حمله
سگها مواجه شدند. عايشه پرسيد نام اين محل چيست؟ گفته شد: «حَوْاب».
عايشه به ياد گفتار رسول خدا صلى الله عليه و آله افتاد كه
جريان پارس كردن سگهاى «حَوْاب» را براى همسران خويش پيشبينى كرده و آنان را از
اين سفر