نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 87
حضرت على عليه السلام دستور داد مسلمانان در مسجد گرد آيند.
پس از اجتماع مردم براى روشن كردن افكار عمومى نسبت به هدف واقعى مخالفان، سخنانى
بدين مضمون ايراد فرمود:
اى مردم! عايشه، به سوى بصره رفته، و طلحه و زبير نيز همراه
اويند.
هر يك از طلحه و زبير عقيده دارند كه خلافت حقّ اوست نه
ديگرى، اما طلحه، پسر عموى عايشه است، و زبير داماد او (و عايشه براى آنان تلاش
مىكند). به خدا قسم اگر آن دو به هدف خود برسند- كه هرگز نخواهند رسيد- پس از
نزاع سختى كه ميان آن دو به وجود مىآيد، يكى گردن ديگرى را خواهد زد. به خدا
سوگند صاحب شتر سرخ، راهى طى نمىكند و گِرِهى نمىگشايد مگر در راه معصيت و خشم
خدا تا آنكه خود و همراهانش را به مَهْلكه وارد كند.
به خدا سوگند! سرانجام، يك سوم آنان كشته مىشوند، و يك سوم
آنان فرار كرده و يك سوم ديگر توبه مىكنند.
عايشه همان زنى است كه سگهاى «حَوْأَبْ» بر او پارس مىكنند.
طلحه و زبير نيز مىدانند كه به خطا مىروند. و چه بسا عالمى
كه جهلش او را مىكشد بدون اينكه از علمش نفعى ببرد.
مرا با قريش چه كار! به خدا سوگند در حال كفرشان آنان را
كشتم.
اكنون نيز كه فريب هواى نفس و شيطان را خوردهاند (و آشوب
مىكنند) آنان را مىكشم .... [1]
روز دوّم و سوّم نيز براى آماده ساختن افكار مردم،
سخنرانىهاى
[1] - شرح ابن ابى الحديد، ج 1، ص
233 و ارشاد مفيد، ص 131
نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 87