responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 93

دشمن همچنان جوانان ما را بكشد؟ [1]

امير مؤمنان عليه السلام در مدّت سه روز، تمام سعى خود را براى جلوگيرى از جنگ و خونريزى به كار برد ولى متأسفانه نتيجه‌اى نگرفت و خود را در مقابل عمل انجام شده‌اى يافت. از اين رو، زره رسول خدا صلى الله عليه و آله را بر تن كرد، عِمامه بر سر نهاد، ذوالفقار، به كمر بست و بر استر رسول خدا صلى الله عليه و آله سوار شد. و پرچم را به دست محمد بن حنفيّه داد [2] و از سپاهيان خود كه تعدادشان بيست هزار نفر مى‌شد، سان ديد. طلحه و زبير از لشكريانشان كه بالغ بر سى هزار تن مى‌شدند سان ديدند ... و دو لشكر آماده نبرد شدند.

دستورالعمل به سربازان‌

امير مؤمنان عليه السلام پيش از يورش بر دشمن نكاتى را به سربازان خود گوشزد كرد و فرمود:

پس از شكست دشمن، مجروحانى كه توان مبارزه ندارند و همچنين اسيران را نكشيد، فراريان را تعقيب نكنيد و عورتى را برهنه نكنيد و كشتگان را «مُثْلَه» ننماييد، پرده‌درى نكنيد و به اموالشان نزديك نشويد، مگر آنچه را كه در ميدان نبرد، همچون سلاح، اسب و يا غلام و كنيز، به چنگ آوريد. [3]

آخرين تلاش براى متفرّق كردن دشمن‌

دو سپاه در برابر هم صف‌آرايى كردند. امير مؤمنان عليه السلام پيش از شروع


[1] - الجمل، ص 182؛ تاريخ يعقوبى، ج 2، ص 182؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 9، ص 111؛ در تاريخ يعقوبى و شرح ابن ابى الحديد، مقتول، برادر عبدالله ذكر شده است

[2] - شرح ابن ابى‌الحديد، ج 9، ص 111

[3] - مروج الذهب، ج 2، ص 262؛ الجمل، ص 182

نام کتاب : جلوه‌هایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 93
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست