نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 97
سرها بود كه از بدنها جدا مىشد، دستهاى بريده بود كه به
هوا پرتاب مىگشت و شكمها بود كه دريده مىشد با اين حال، سپاهيان عايشه همچون
سدّ آهنينى «جمل» را در ميان گرفته به سختى از آن دفاع مىكردند.
امير مؤمنان عليه السلام ديد تا «شتر» برپاست جنگ نمىخوابد؛
از اين رو خطاب به لشكر خود فرمود: شتر را پى كنيد، كه با پى شدن شتر دشمن متفرّق
مىشود. [1] با فرمان امام عليه السلام شمشيرها بالا رفت و تيرها از هر سو به سوى
«جمل» سرازير شد بگونهاى كه چوبههاى تير بر تمام اعضاى شتر فرو نشست.
كسانى كه افسار شتر را در دست داشتند و در حقيقت پرچمداران
سپاه به حساب مىآمدند يكى از پس ديگرى از پاى درمىآمدند. اولين آنان «كَعْبِ
بْنِ سُور» قاضى معروف بصره بود كه قرآنى به گردن آويخته بود، در يك دستش عصا و در
دست ديگرش افسار شتر را داشت. پس از او قريش پيشدستى كردند و افسار را به دست
گرفتند و تا هفتاد نفر يكايك در اين راه جان دادند. پس از قريش به ترتيب، «بَنى
ناجِيَه»، «بَنى ضَبّه» و «ازُدْ» افسار را در دست گرفتند و همگى به قتل رسيدند. و
خلاصه به قول ابن زبير، هر كس افسار را به دست مىگرفت بلافاصله كشته مىشد. [2]
امير مؤمنان عليه السلام، به همراه گروهى از ياران نَخَعىّ و
هَمْدانى حمله را بر نقطه مركزى شدّت بخشيد و دشمن را متفرّق ساخت و به «بُجَيْرِ»
نخعى فرمود: اينك شتر در دسترس توست آن را پى كن. «بجير» با شمشير بر «شتر» حمله
كرد. شتر نعره عميقى سر داد و بر زمين افتاد. با پى شدن شتر، باقى مانده نيروها هر
يك به سويى فرار كردند.
[1] - اعْقِرُوا الْجَمَلَ
فَاِنَّهُ انْ عُقِرَ تَفَرَّقُوا، تاريخ طبرى، ج 4، ص
519
[2] - تاريخ
طبرى، ج 4، ص 519؛ اسدالغابه، ج 3، ص
308؛ شرح ابن ابى الحديد، ج 1، ص 265
نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 97