نام کتاب : جلوههایی از رفتار علوی نویسنده : رفیعی، علی جلد : 1 صفحه : 99
عايشه به محمد بن ابىبكر دستور داد نزد خواهرش رود و ضمن
دلجويى از او اگر تير يا زخمى به وى رسيده است او را مداوا كند. خود نيز پس از
محمد نزد عايشه رفت و در حالى كه با چوبدستى به كجاوه عايشه اشاره مىكرد فرمود:
اى «حُمَيْرا»! آيا رسول خدا صلى الله عليه و آله به تو اين
چنين سفارش كرده بود؟
آيا به تو نفرموده بود در خانهات بنشين؟ به خدا سوگند! آنان كه
تو را از خانهات بيرون آوردند دربارهات انصاف نكردند؛ زنان خود را در سراپردهها
جا دادند و تو را به ميدان جنگ كشاندند. [1]
امير مؤمنان عليه السلام عايشه را همراه برادرش عبدالرّحمن،
سى تن از سربازان و بيست نفر از زنان قبيله «عَبْدُ الْقَيسْ» و «هَمْدان» براى
مراقبت از وى به جانب مدينه روانه كرد. آنان كمال خدمت و احترام را از او به عمل
آوردند. [2]
نكته قابل توجّه در اين رابطه مراقبت بيش از حد امير مؤمنان
از عايشه بود تا مبادا در اين جريان آسيبى به او برسد. علّت اين امر ممكن است
احترام از مقام همسرى رسول خدا صلى الله عليه و آله و در نتيجه احترام از مقام
رسالت باشد. علاوه بر آن امام عليه السلام از اين بيم داشت كه با ريختن خون او
فتنهاى شبيه قتل «عثمان» بر پا شود چنان كه عمرو عاص پس از پايان جنگ به عايشه
گفت:
اى كاش در جنگ كشته شده بودى! وقتى عايشه علّتش را سؤال كرد،
گفت: اگر كشته مىشدى تو به بهشت مىرفتى و ما اين مسأله را مهمترين وسيله براى
حمله به على عليه السلام قرار مىداديم. [3]
[1] - مراجعه شود به كامل ابن اثير، ج 3، ص
255-258 و تاريخ طبرى، ج 4، ص
534-544