responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درآمدی بر سیره فاطمی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 107

هنگامى كه سلمان افسار مركب عروس را در دست داشت و به سمت خانه استيجارى داماد مى‌رفتند، ناگهان كنيزى به دختر پيامبر (ص) سلام گفت و براى رفع مشكلات خود استمداد جست. فاطمه (س) از مركب پايين آمد و در ميان حلقه زنان همراه، پيراهن عروسى‌اش را كه به هفت درهم خريدارى شده بود از تنش در آورد و به سائل بخشيد و خود پيراهن كهنه پوشيد و راهى خانه شوهر شد.

روز بعد وقتى پيامبر (ص) با كاسه شير به ديدار عروس و داماد رفت.

متوجه پيراهن كهنه فاطمه شد.

- دخترم چرا لباس نو نپوشيدى؟

- پدر جان! شب گذشته آن را به نيازمند بخشيدم.

- عزيزم! مناسب بود براى مراعات حال داماد، لباس نو را براى خود نگه مى‌داشتى.

- پدر جان! اين درس را از قرآن آموخته‌ام:

(لَنْ تَنالُوا البِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبّونَ) (آل عمران: 92)

علاوه بر اين شما نيز چنين مى‌كرديد. [1]

گردنبند با بركت:

بعد از نماز عصر پيرمردى به رسول خدا (ص) مراجعه و عرض كرد: «يا رسول اللَّه! گرسنه‌ام، سيرم كن؛ عريانم، بپوشان؛ فقيرم، كمكم كن.»

پيامبر (ص) فرمود: «من چيزى كه به تو بدهم در اختيار ندارم؛ ولى راهنمايى كننده بر خير همچون انجام دهنده آن است. برو به منزل كسى كه‌


[1] . العوالم، ج 11، ص 210

نام کتاب : درآمدی بر سیره فاطمی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 107
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست