responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درآمدی بر سیره فاطمی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 125

«لَقَد كُنتُ انظُرُ الَيها فَتَنكَشِفُ عَنِّى الهُمُومُ وَ الاحْزانُ» [1]

هرگاه به چهره فاطمه مى‌نگرم غمها و غصه‌ها از دلم زدوده مى‌شود.

از گوياترين جلوه‌هاى اين محبت، آنكه حضرت زهرا (س) در طول زندگى پر فراز و نشيب خود با على (ع) هيچ گاه از وى تقاضايى نكرد كه برآوردنش براى آن حضرت، مشكل و باعث رنج و ناراحتى وى باشد.

لباس، زينت، اثاث خانه، امكانات اوليه زندگى و امثال آن، خواسته‌هايى است كه معمولًا هر زنى به خود اجازه مى‌دهد براى تأمين آنها به همسرش مراجعه كند و از او بخواهد؛ اما زهرا (س) هرگز فكر و انديشه همسرش را بدين چيزها مشغول نساخت و اين درسى بود كه از پيامبر (ص) آموخته بود.

وقتى على (ع) متوجه شد سه روز است در خانه چيزى براى خوردن وجود ندارد از همسرش پرسيد: «چرا به من نگفتى؟» زهرا (س) پاسخ داد: «پدرم مرا نهى كرده است از اينكه از تو چيزى بخواهم و مى‌فرمود: اگر چيزى به خانه آورد كه هيچ وگرنه از پسر عمويت چيزى مخواه.» [2] و نيز مى‌فرمود: «من از خدا شرم دارم كه بر تو چيزى را تحميل كنم كه قدرت برآوردن آن را ندارى.» [3]

زهرا (س) دردها و رنجهايش را از على (ع) پنهان مى‌كرد تا مبادا او آزرده شود. حتى در بستر بيمارى و در واپسين ساعات عمرش به فكر على (ع) و رنجهاى او بود و بر مظلوميت آن حضرت مى‌گريست. على (ع) پرسيد:

«بانوى گرامى! چه چيز تو را به گريه واداشته است؟» پاسخ داد: «مصيبتها و مرارتهايى كه بعد از من به تو مى‌رسد.» [4]


[1] . بحار الانوار، ج 43، ص 134

[2] . بحارالانوار، ج 43، ص 31

[3] . همان، ص 59

[4] . همان، ص 218

نام کتاب : درآمدی بر سیره فاطمی نویسنده : رفیعی، علی    جلد : 1  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست