نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 108
با اين نوع رهبرىهاى فسادانگيز و ذلّت مآب. روح تحرّك
و پيشرفت از كالبد جامعه اسلامى گرفته شد و موجبات عقبماندگى مسلمانان فراهم گرديد.
جرجى زيدان در اين باره مىنويسد:
«بنى اميّه به انتشار دين اسلام اهميت نمىدادند و از
پيروزىها، غنيمت و اموال مىخواستند. از اين رو، در زمان آنان، انتشار اسلام در جاهاى
دور دست مانند تركستان و سِند، متوقف ماند، در صورتى كه مردم آن نواحى به اسلام تمايل
داشتند و بدرفتارى خلفاى اموى، آنان را از اسلام بيزار مىكرد و همينكه مختصر حجّتى
مىديدند، مسلمان مىشدند و سپس از بيداد مأموران، متنفّر شده، مرتدّ مىگشتند.» [1]
2- بنىعباس
بنىعباس پس از بنى اميّه بر مسند خلافت تكيه زدند و زمام
امور مسلمانان را در دست گرفتند. آنها در عقيده و انديشه، ظلم و ستم، و فسق و فجور،
همرديف بنىاميّه بودند؛ چوبههاى دار را در هر كوى و برزن برافراشته و خانهها را
بر سرِ ساكنانش ويران مىكردند. حكومتها نوعاً براى استحكام اركان سلطنت خود، دست
به كشتار مىزنند، ولى كُشتار بنىعباس همانند بنىاميّه، نه براى حفظ امنيت، بلكه
فقط از روى خيانت و خونريزى بود. با اين وصف در دوران حكومت آنها پيشرفتهاى چشمگيرى
نصيب اسلام گرديد ولى هيچ يك از آنها از سوى خود آنها نبود بلكه در سايه دو عامل مهم
اين پيشرفتها حاصل شد:
الف- حركتهاى شيعى:
بنىعباس از خشم مردم عليه بنى اميّه، به نفع خود، بهرهبردارى
كردند و از معارضه شيعه با حكومت بنىاميّه و ارتباط مردم با اولاد على عليه السلام
حداكثر استفاده را بردند و براى پيروزى خود، به نام احقاق حق و انتقام خون امام حسين
عليه السلام، مردم را عليه بنىاميّه شوراندند. در همين دوران، زيد شهيد و فرزندش يحيى
عليهما السلام قيام كردند. بنىعباس كه مىديدند بدون تكيه به آل على عليه السلام نمىتوانند
جايگاهى در ميان مردم پيدا كنند، همچنين مىترسيدند كه مردان نامدار مجاهد و فداكار
1) - تاريخ تمدّن اسلام، جرجى زيدان، ج 4، ص 101 -
102 و 64.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 108