نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 118
انسان مانند حيوان تحت تأثير محرّكات نفسانى و رغبتهاى
درونى واقع مىشود، اما در مقابل آنها دست بسته و مسخّر نيست، از يك نوع حرّيت نيز
برخوردار است. [1]
بنابراين، درست است كه همه پديدههاى اين جهان طبق خواست
و مشيّت الهى پديد مىآيند، ولى هيچگاه خداوند اعمال مردم را بدون خواست آنها نمىخواهد،
از آنها مىخواهد كه در كمال آزادى و اختيار، راه خود را انتخاب كنند و اعمال خود
را انجام دهند و اين وابسته به خود آنها است كه كدام طرف را اختيار كنند: طرف خير
يا طرف شرّ را. هر كدام را انتخاب كنند، خداوند نيز همان را مىخواهد چنين نيست كه
اراده و اختيار آنان در سرنوشتشان بىتأثير باشد، بلكه چنانكه گفته شد، اراده و اختيار
آنان جزء اخير علّت است؛ تا وقتى اين جزء حاصل نشود، فعل آدمى واقع نخواهد شد. [2]
و اين تعليم بنيادين قرآن كريم ست:
(انّ اللَّهَ لا
يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّروُا ما بِانْفُسِهِمْ)؛ [3]
خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمىدهد، مگر
آن كه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.
آنچه از مجموع اخبار و روايات شيعه و سنّى برمىآيد اين
است كه شخص رسول اكرم صلى الله عليه و آله مسلّماً قضا و قدر را براى اصحاب خود مطرح
كردهاند و اميرالمؤمنين على عليه السلام نيز مكرّر در اين باب سخن گفتهاند. اما اعجاب
برانگيز آن كه اين مفهوم بزرگ چنان با استادى و مهارت به مردم صدر اسلام تعليم شده
كه با «جبر» فرسنگها فاصله داشته و آنها را جبرى مسلك و در نتيجه، بىاراده و غير
متّكى به نفس بار نياورده است؛ هم عملشان حاكى از اين مطلب است و هم گفتههايى كه
كم و بيش از آنها رسيده! ولى بعدها كه متكلّمان اسلامى خواستهاند در اين باره بحث
و استدلال كنند، نتوانستهاند بين اعتقاد به قضا و قدر و اعتقاد به جبر فرق بگذارند.
«[4]
1) - مجموعۀ آثار، ج 1، ص 394.
2) - علل پيشرفت اسلام و انحطاط مسلمين، ص 280.
3) - رعد (13)، آيۀ 11.
4) - مجموعه آثار، ج 1، ص 397.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 118