نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 132
انواع استعمار
استعمار گرچه از نظر هدف و ماهيت، يك قسم بيشتر نيست،
ولى با توجه به شكل و تركيب آن، بر دو نوع است:
1- استعمار كهنه
«سيستم ارتباط نابرابر بين يك كشور قدرتمند و پيشرفته
با يك كشور ضعيف و عقبمانده» [1] را استعمار كهنه گويند؛ يعنى: يك رژيم سياسى و اقتصادى
كه علىرغم خواست اهالى يك منطقه، بر آنها مسلط شده و هدفش تأمين منافع خارجيان است.
[2]
اينگونه رابطه استعمارى قرنها در جهان حاكم بود و بيشترين
قربانيان آن از قارههاى آسيا و افريقا بودند، ولى پس از جنگ جهانى دوم، قدرت خود را
از دست داد و جاى خود را به استعمار نو داد. [3]
2- استعمار نو
اين اصطلاح در دهه 1950 مصطلح شد و منظور از آن نوعى استعمار
است كه در لباس تازه و از طريق سلطه اقتصادى و فرهنگى، همان اهداف استعمار قديم (قرون
16- 19) را تعقيب مىكند. «[4] اين شيوه سياستى است كه استعمارگران از اواسط قرن بيستم
براى مقابله با موج نهضتهاى استقلالطلبانه در پيش گرفتند. در استعمار جديد، استعمارگر
به طور مستقيم حكومت نمىكند، بلكه حكومتهاى بومى- ولى وابسته- را بر سر كار مىآورد
و در حالى كه به ظاهر، به آنها استقلال سياسى مىدهد، در باطن، وابستگى سياسى و اقتصادى
آنها را حفظ مىكند و همچنان به استثمارشان ادامه مىدهد.
استعمار جديد يا پنهان همان شيوههاى معلوم امپرياليستى
تفرقهاندازى بين دولتهاى
1) - فرهنگ جامع سياسى، ص 151.
2) - فرهنگ علوم سياسى، على بابايى، ج 1، ص 43.
3) - همان.
4) - فرهنگ علوم سياسى، على آقابخشى، ص 56.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 132