نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 133
جديد و تحريك انگيزههاى قبيلهاى و ايجاد نزاع و مشاجرات
ناحيهاى را به كار مىگيرد.
اعمال محدوديتهاى گوناگون اقتصادى و فرهنگى و جذب نيروى
انسانى متخصص و خبره در كشورهاى كم رشد و در حال توسعه از ديگر مظاهر اين استعمار است.
[1]
روشهاى استعمار
با بيان تعريف و اهداف استعمار، معلوم مىشود كه استعمار
روش نوينى است براى نفوذ به جهان سوم، به مقتضاى زمان، اخلاق و آداب محيط. بنابراين،
چهره مشخّص و اصول ثابتى ندارد تا بتوان ماهيت آن را به آسانى شناخت و قلمرو آن را
محدود ساخت يا نسبت به وجود و آفات آن به مردم هشدار داد. اين حقيقت را از زبان دين
راسك، وزير امور خارجه امريكا، بشنويم كه در نُطقى، سياست خارجى اين كشور را چنين ترسيم
كرد:
«امريكا يك سياست خارجى خاص ندارد، بلكه ممكن است داراى
متجاوز از صدگونه سياست خارجى بوده باشد؛ زيرا سياست ما با هر كشورى مطابق با خصوصيات
و محيط جغرافيايى آن است و به نحوه سياست آن كشور بستگى خواهد داشت.» [2]
اين شيوه نامعيّن در انحصار امريكا نيست، هر يك از قدرتهاى
استعمارى براى نيل به اهداف خود، ممكن است از آن استفاده كنند. اما به طور كلى، مىتوان
برخى از شيوههاى استعمارگران را براى تسلط بر كشورها چنين برشمرد:
1- تضعيف عقايد
استعمار همواره درصدد ايجاد تشكيك و ترديد در عقايد مذهبى
مردم و ايجاد تزلزل در اهداف مكتبى و كيان مسلمانان است و مىتواند از اين راه به سرعت
و بهطور ماندگار به اهداف فرهنگى خود برسد. بدين منظور، طرحهايى را پياده مىكند؛
از جمله:
1) - فرهنگ علوم سياسى، على آقابخشى، ص 224.
2) - سيماى اسلام، جمعى از نويسندگان، ص 299.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 133