نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 144
مىشد، محدود و منوط به اجازه شركت انگليسى گرديد و رود
كارون و مراتع تابعه آن در انحصار اين شركت درآمد. [1] بنابراين، يكى از اهداف استعمار
در بهكارگيرى شيوههاى اقتصادى، غارت سرمايههاى ملى و به ذلّت بردگى كشيدن مردم يك
كشور است.
پادشاهان هنگامى كه وارد منطقه آبادى شوند، آن را به فساد
و تباهى مىكشند و عزيزان آن جا را ذليل مىكنند.
البته معلوم است كه ذلّت و ويرانى اختصاص به ورود و استقرار
پادشاهان به جايى ندارد و ذكر آن از باب نمونه است، بلكه هر قدرتمند استعمارگرى چنين
اهدافى را دنبال مىكند. [3]
ج- استعمار نظامى
نيروى نظامى و دفاعى هر كشور از اركان اساسى آن است. از
اين رو، استعمار همگام با سلطه فرهنگى، سياسى و اقتصادى بر ممالك اسلامى، درصدد برآمد
تا سلطه نظامى نيز بر آنها داشته باشد و اهرم دفاعى كشور را دراختيار بگيرد؛ زيرا
استعمار نظامى از شيوههاى كارامدى استكه در فرهنگ سياسى، ازآن به «استعمار افراطى»
تعبير مىشود و عبارت است از روشهاى استعمارى مورد علاقه استعمارگران در برابر جنبشهاى
ضدّ استعمارى. اين روشها بر شدت عمل فراوان استوار مىباشد و سردمداران آن اعتقاد
دارند كه هرگونه حركت آزادى خواهانه و روشنفكرانه بايد قويّاً منكوب گردد. «[4]
انگيزه اتّخاذ اين شيوه عليه جهان اسلام بسيار روشن است؛
زيرا استعمار، چه غربى و چه شرقى، قدرت اسلام را به ديده يك معضل و گره اساسى مىنگرد
و به منزله خطر اصلى عليه نظام استعمار بينالمللى تلقّى مىكند. از اين رو، براى به
عزلت كشيدن مسلمانان و مهار قدرت آنان، اقدام به سيطره نظامى مىكنند.