نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 22
شمال شرقى آسيا مىزيستند، گاهى به چين، گاهى به سرزمين
قفقاز و گاهى به ارمنستان و شمال ايران يورش مىبردند و منطقه را ناامن مىكردند و
اين روند ادامه داشت تا آنكه ذىالقرنين، بنده صالح خدا، خيرانديش و جامع تخصص و تعهّد،
با همكارى مردم منطقه، سدّى آهنين بنيان نهاد و بدينوسيله، به تهاجم پيوسته و مستقيم
آن قوم متجاوز پايان داد و آسايش و امنيت را به ارمغان آورد. [1]
نهجالبلاغه نيز دوره جاهليت را نمونهاى از جوامع ناامن
معرفى مىنمايد:
[حضرت محمّد صلى الله عليه و آله در زمانى برانگيخته
شد كه] ... مردم سرزمين حجاز در بهترين خانه (خانه خدا) و با بدترين همسايگان (بتها
و بتپرستان) بهسر مىبردند، خوابشان بيدارى و سرمه چشمشان اشك بود، در سرزمينى كه
در آن عالمان را لگام بر دهان مىزدند و جاهلان را اكرام مىكردند و بر صدر مىنشاندند.
ز- استقلال و وابستگى
استقلال در سياست و امور فرهنگى و اقتصادى و به عكس، گرايش
و وابستگى به ديگران معيار ديگرى از تمدن و انحطاط است. جامعهاى كه بر پايه نيروى
انسانى، فكرى و اقتصادى خود، سياستگذارى كند به يقين ستاره اقبالش مىدرخشد و بر سرير
سعادت تكيه مىزند و تاج سيادت بر سر مىنهد ولى كشورى كه براساس تقليد و وابستگى فرهنگى،
سياسى و اجتماعى گام بردارد، نمىتواند پيش بتازد و براى هميشه، در آن سوى مرز مىماند؛
چرا كه تقليد و وابستگى در انديشه و عمل، جامعه را سست و محدود مىكند، اعتماد به نفس
را از بين مىبرد و زمينه را براى پذيرش نقشههاى استعمار آماده مىكند. بدين روى،
پيشوايان دينى پيروان خود را از انواع وابستگىها نهى
1) - ر. ك. قصص قرآن، صدر بلاغى، ص 359 - 375، چاپ يازدهم،
اميركبير، تفسير نمونه، ج 12، ص 537 - 552.
2) - نهجالبلاغه، خطبۀ 2، ص 47.
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 22