نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 24
خلاصه درس
1- پيشرفت با علم و معرفت دينى و دورى از مفاسد و هرج
و مرج تحقق مىيابد و تنها چنين پيشرفتى مطلوب اسلام است، نه پيشرفت در بُعد معنوى
يا مادى محض. انحطاط، قطب مخالف پيشرفت است.
2- استقرار و گسترش توحيد و يگانهپرستى در جامعه، چشمهسارِ
تمدّن، كليد واژه پيشرفت و پيامآور جامعه مطلوب است و تنها در جامعه مهدوى امام عصر
(عج) قابل مشاهده است.
3- همسويى و اتحاد، تفرقه و اختلاف و همچنين اطاعت از
زمامدار و نافرمانى او- به ترتيب- از معيارهاى تمدن و انحطاط است. جامعه با اتفاق رأى
و وحدت عملى عناصر آن، ارزش و قوام مىيابد، و گرنه خسى مىماند در كام تُندباد. همچنين
جامعه با فرمانبردارى از فرمانروايان شايسته مىتواند به قلههاى تمدّن صعود كند،
و گرنه از نيل به چشمهسار حيات انسانى باز مىماند. مردم و كارگزارانِ دولت سبأ در
اتّحاد و فرمانبرى الگوى تاريخند.
4- ستمستيزى، اجراى عدالت در اجتماع، و ستمگرى و گسترش
استبداد در جامعه، هر يك نشانه سير صعودى يا نزولى جامعه است. سرزمين حبشه در عصر بعثت،
نمونهاى است از جامعه آزاد و عادل و راز هجرت مسلمانان صدر اسلام بدين ديار همين بود.
5- گسترش دامنه علوم و بالا رفتن سطح فكر و فرهنگ عمومى
مردم و جهل و نادانى آنان از علايم پيشرفت و عقبماندگى است. جامعهاى كه بهسوى معارف
گام بردارد به بخشى از تمدّن دست يافته است. تحوّلات صنعتى، كشاورزى و سدسازى قوم سبأ
در صحراى آتشخيز يمن، بهويژه سدّ مأرب يادمانى از پيشرفت آنها است كه قرآن به بخشى
از آن اشاره دارد.
6- امنيت و استقلال از اصول پيشرفت و وابستگى و ناامنى
از مبانى انحطاط است. جامعهاى به تمدّن عالى مىرسدكه ايمن و خودمدار باشد؛ همانند
جامعهاىكه ذىالقرنين آن را پىنهاد. جامعهاى همكه پيوسته ناامن، وابسته و مستعمره
باشد نشانهاى از انحطاط بر چهره دارد. قوم يأجوج و مأجوج از جمله آنها بودند.
پرسش
1- مقصود از «پيشرفت» و «انحطاط» چيست؟
2- استقلال و توحيد چه ارتباطى با تمدّن عالى انسانى دارد؟
3- چرا تفرقه و پراكندگى ملاك انحطاط است؟
4- چرا وجود آرامش و امنيت در جامعه دليل بر پيشرفت آن
است؟
نام کتاب : علل پیشرفت و انحطاط مسلمین نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 24